خشم مبتنی بر ترس

ساخت وبلاگ

کلیشه ای است اگر بگویم جهان پر از خشونت است. خشونت از هر نوعی، یکی از ویژگی های رایج اجتماعات در طول تاریخ زندگی بشر بوده است.

نظریه های زیادی در مورد عواملی که بر خشونت تاثیر می گذارند وجود دارد، یکی از آنها نظریه ی فشار عمومی است. بر طبق این نظریه، جرمی که در آن خشونت باشد، نتیجه ی فشارهای عاطفی در زندگی است. منشاء فشار می تواند از دست دادن یک چیز با ارزش همانند کار و یا ازدواج باشد، و یا می تواند از شکست در به دست آوردن چیزی با ارزش مثل اهداف تحصیلی و یا ثبات مالی باشد. این فشار حتی می تواند نتیجه ی یک رابطه ی شخصی ناکارآمد باشد.

فشار روحی در زندگی می تواند باعث ایجاد احساس منفی، مانند ناراحتی، اضطراب و یا خشم شود. بر طبق نظریه ی فشار عمومی، زمانی که احساسات منفی خود را در قالب خشم نشان دهیم، ممکن است منجر به ارتکاب جرم شویم. اینطور نیست که خشم حاصل از فشار روحی همیشه به جرم منتهی شود. ممکن است ما هم لحظه ای عصبانی شویم، ولی بیشتر ما جرمی مرتکب نمی شویم. برخی افراد ممکن است فریاد بزنند و برخی دیگر مصرف الکل را ترجیح می دهند. شخص باثبات، فردیست که صبر می کند تا آرام شود.

خشم

نکته ی کلیدی در این نظریه، ارتباط بین فشار، عصبانیت و جرم است. تحقیقات گسترده ای نشان داده اند که احساسات خاصی در ایجاد یک جرم، به ویژه خشونت وجود دارد. از احساسات مهم و غریزی که بر خشونت تاثیر می گذارند، می توان به غرور، حسادت، بی بند و باری جنسی اشاره کرد. اگر چه به گفته ی نظریه ی فشار عمومی، احساسی که باعث ایجاد خشونت می شود، عصبانیت(خشم) است.

خشم و یا عصبانیت می تواند با واکنش های خشونت آمیزی همراه باشد. واکنش هایی همانند قتل، ضرب و شتم شدید، تجاوز جنسی، خشونت های خانگی، سوءاستفاده از کودکان، تهدید و توهین و شکنجه و حتی ترور.

خشم

در خشونت های خانگی تفاوت در جنسیت نیز دیده می شود. خانم ها بیشتر فشار روحی را با ناراحتی و افسردگی پاسخ می دهند ولی مردان خشم را انتخاب می کنند. به علاوه مردان بیشتر از خانم ها تمایل دارند تا خشم را به صورت خشونت فیزیکی نشان دهند. پس تعجبی ندارد که ۹۰ درصد از قاتلین مرد بوده اند.

با آزادسازی آدرنالین در بدن، خشم شدت می گیرد. عموما کسی که در خشم شدید، مرتکب جنایت می شود، بعد ار اتفاق چیزی به یاد نمی آورد. به این نوع از خشونت که با خشم شدید انجام می شود، جنایت احساسی گفته می شود. خشم همانند مواد مست کننده مثل الکل، حالت نرمال مغز را موقتا تغییر داده و باعث می شود تا شخص کاری را انجام دهد که تحت شرایط عادی انجام نمی دهد. الکل و مواد مخدر برای خشم، همانند گاز برای آتشند. هر دو مورد برای انفجار نقش سوخت دارند. 

خشم هیجان اصلی نیست. خشم در رتبه ی دوم قرار می گیرد. ترس ریشه ی خشم است. خشونت، پاسخی است برای ترس ها و خشم های برطرف نشده در دوران کودکی.

خشن ترین افراد، کسانی هستند که ترس شدیدی از طرد شدن، بی کفایتی، شکست و طرد شدن از سمت دیگران دارند. خشونت آن ها به عنوان یک فرد بالغ، پاسخ کودکانه ای به دنیای ترسناکی است که باور دارند در برابر آن ها ناعادلانه رفتار کرده است و حال مستحق مجازات است.

خشم

مردی را تصور کنید که همسرش را به دلیل حسادت به قتل می رساند. این یک جنایت احساسی است و عمدی است. در این مورد خشم مرد بر پایه ی ترس از طرد شدن و بی توجهی و ترک شدن از سوی همسر بوده است.

گفتن اینکه خشونت از خشم ناشی می شود و خشم از ترس، چیزی از تقصیرات قاتل خشمگین کم نمی کند. برخلاف آن، ما باید بدون در نظر گرفتن شرایط هیجانی، تصمیمات عاقلانه ای بگیریم، همگی ما در قبال کارهایمان مسئولیم.

منبع : www.psychologytoday.com

مطالب بیشتر از سایت :

همیار وردپرس...
ما را در سایت همیار وردپرس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی بازدید : 184 تاريخ : يکشنبه 17 تير 1397 ساعت: 6:53

خبرنامه