افسردگی از دید آدلر

ساخت وبلاگ

علاقـه اجتمـاعي و مشـاركت از جملـه معيارهـاي سـلامت روان اسـت

افسردگی از ديد آدلر

در نظریه آدلر، فرد برخوردار از سلامت عمومی، فردی است که توان و شهامت رسیدن به اهـدافش را دارد. چنـین فردی جذاب، شاداب، مطمئن و خوشبین است و ضمن پذیرفتن اشکالات خود، در حد توان اقدام به رفع آنها مـی کند. او روابط خانوادگی صمیمی و مطلوبی دارد و جایگـاه خـود را در جامعـه و خـانواده بـه درسـتی مـی شناسـد. در زندگی هدفمند و غایت مدار است و به دنبال غلبه بر یاس و دلسردی خود می باشد و در نهایـت موفـق مـی شـود کـه اهداف غیر سـازنده خـود را دگرگـون سـازد. علاقـه اجتمـاعی و مشـارکت از جملـه معیارهـای سـلامت روان اسـت(دریکورس، ۲۰۰۶).

آدلر افسردگی را در قالب انفعالات و احساسات تفسیر و تحلیل می کند و آن را نمود بعضی حالات خاص می داند کـه فرد سعی می کند خود را با دنیایی که در آن زندگی می کند، وفق دهد. این صفات ارثی نیستند و باید شبیه به الگـوی حیات در نظر گرفته شوند، که انسانها را قادر می سازد تا به زندگی خـود ادامـه دهنـد، بـدون اینکـه بنشـینند و فکـر کنند، بتوانند در هر موقعیتی ابراز وجود نمایند.

احساسات و انفعالات به طور ناگهانی تخلیه می شوند (تحت فشار ضرورت های ضمیر خودآگاه و ناخودآگاه) و هـدف و مسیر معینی را دنبال می کنند و می توانیم آنها را تحرک روانی بنامیم که محدوده زمـانی مشخصـی دارنـد و هـدف آنها اصلاح موقعیت فرد است. این تحرکات در مورد شخصی اتفاق مـی افتنـد کـه مکانیسم دستیابی به هدفش را فراموش کرده یا اعتمادش را نسبت به امکانات موجود در راه نیل به هـدفش، از دسـت داده است (جواهر ساز، ۱۳۷۹).

به گفته آدلر افرادی که به توانایی های خود، در راه نیل به هـدف اعتمـاد کـافی ندارنـد، نبایـد بـرای ایـن احسـاس ناامنی، هدف خود را کنار بگذارند، بلکه باید سعی کنند با اتکا به تلاش های فراوان و به کمک انفعالات و احسـاس های جانبی به هدفشان نزدیکتر شوند. وقتی فردی نتواند برای شکست یا محرومیتی که متحمل شده است خـود را دلداری بدهد، انفعال افسردگی اتفاق می افتد و هدف آن دستیابی به موقعیتی بهتر است.

در افسـردگی فعالیـت روانـی فرد کاهش می یابد و رضایت فرد در گرو افـزایش محـدود فعالیـت روان اسـت. فـرد افسـرده شـکایت مـی کنـد و بـا شکایت خود خویشتن را در مقابل همنوعانش قرار می دهد. افسردگی به طور طبیعی در انسان وجود دارد و نمود بـیش از حد آن نشانگر حالت خصمانه در مقابل جامعه است (جواهرساز، ۱۳۷۹).

افسردگی از دید آدلر

سلامت روانی از دیدگاه روانشناسان آدلری با اصول زیر مشخص می شود:

  1. احتـرام گذاشـتن بـه حقـوق دیگـران
  2. داشتن دلگرمی
  3. همکاری و داشتن علاقه اجتماعی
  4. بردباری
  5. تلاش های خالصانه بـرای انجـام کـار
  6. شـناخت نیازهـا و موقعیت ها برای تصمیم گیری بهتر
  7. داشتن اهداف اجتماعی و فردی (دینک مایر و کارلسون، ۲۰۰۶؛ به نقل از نصـیری فرد،۱۳۸۷).

ارتقای فرد افسرده، وابسته به نگرش جامعه نسبت به اوست. وقتی که دیگران به افراد افسرده خدمت می کنند، حامی آنها هستند، آنها را تشویق می کنند، آنها را دلگرم می کنند یا در راه سعادت آنها گـام برمی دارنـد، ایـن افـراد هـم دستیابی موقعیت خود را راحت تر می پندارند. هر چقدر که فرد، به واسطه افسـردگی، خواسـته هـای بیشـتری از جامعـه داشته باشد، شکایات و گله مندی های او هم آشکارتر می شود.

افسردگی بحث غیر قابل انکاری است که وظیفه الزام آوری را بر دوش اطرافیان فرد افسرده می گذارد. افسردگی به روشنی بر تلاش فـرد بـرای رهـایی از ضـعف و نـاتوانی برای رسیدن به برتری دلالت دارد و تلاشی است کـه بـه واسـطه آن فـرد افسـرده موقعیـت خـود را حفـظ مـی کنـد و احساس ناتوانی و حقارت را دفع می نماید (جواهرساز،۱۳۷۹).

افسردگی از دید آدلر

مطالب بیشتر از سایت :

همیار وردپرس...
ما را در سایت همیار وردپرس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی بازدید : 282 تاريخ : يکشنبه 17 تير 1397 ساعت: 6:53

خبرنامه