«همباشی یک شبه» یا رابطه کوتاهمدت، در فرهنگ غرب با عبارت «One night stand» شناخته میشود. در این نوع رابطه، تعهدی در کار نیست، جذابیت یا نیاز جنسی حرف اول و آخر را میزند. دو نفر، رابطه جنسی برقرار میکنند و از هم خداحافظی میکنند. اتفاقی که در ایران هم البته میافتد اما آمار و تحقیق مدونی درباره آن در دسترس نیست.
برخی معتقد هستند، در چنین شکلی از رابطه، زنان آسیب میبینند اما برخی میگوید، زنان خوب است که بیاموزند برای برطرف کردن نیاز جنسی لازم نیست حتماً عاشق شوند و ازدواج کنند.
اینکه «مردان دارای نیاز جنسی فوری هستند» گزارهای است که نه در ایران تقریباً در همه جای جهان، به رسمیت شناخته می شود. در مورد زنان چهقدر این فوریت در نیاز جنسی به رسمیت شناخته می شود؟
کنترل و سرکوب عطش جنسی بیشترش تحت فشار اجتماعی و تربیتی است که از کودکی صورت میگیرد. وقتی از کودکی به زنان یاد میدهند که چنین حسی را اصلاً ندارید یا آدم نباید به آن فکر کند و اگر فکر کند زن ناجوری است یا گناه کرده؛ ناخودآگاه یاد میگیرد که چهطور سرکوب کند و باور به داشتن چنین احساسی را نداشته باشد.
در کشورهای غربی به دلیل فرهنگ متفاوتشان، زنان خیلی عریانتر درباره مسائل جنسی صحبت میکنند و میگویند که عطش جنسی دارند و هیچ تفاوتی بین زن و مرد در این زمینه نیست.
در جامعه ایران صحبت از این دست مسائل تابو است. تابو این است که همان دختری که حالا میرود توی یک مهمانی و بعد با پسری رابطه جنسی برقرار می کند، صبح که بلند میشود نه خانوادهاش میدانند، نه دوستانش و نه جامعه خبر دارد. سوال اینجاست که در پسزمینه جامعه ایران وقتی که یک رابطه تصادفی یکشبه اتفاق می افتد، عوارض آن برای دختر چیست؟ آیا عوارض رابطه غیر رسمی تصادفی یکشبه برای دختر، موقعی که صبح از خواب بیدار میشود، همان است که برای پسری که با او خوابیده؟ آیا این دو تا با همدیگر احساس برابری دارند؟ آیا زن از اینکه توانسته بدنش را عریان بکند، از اینکه توانسته احساسش را ابراز کند، عطش جنسیاش را بخواباند، احساس خوبی دارد؟ احساس قدرتمندی دارد؟ احساس زن بودن دارد یا احساس شرمندگی دارد؟
در جامعهای مثل جامعه ایران احتمال پذیرفته شدن این نوع روابط کم است. البته این حق طبیعی هر انسانی است که نیاز جنسیاش را هر طور که خودش میخواهد برطرف کند. امروزه در جوامعی مثل ایران، خیلیها امکان زندگی مشترک را ندارند، خیلیها شخصیت تعهد داشتن را ندارند، اینها محکوم میشوند به اینکه نیاز جنسی خودشان را سرکوب کنند؟
رابطهای که بدون هیچ طرح قبلی، بر اساس تصادف در یک شب و بر اساس هیجان پیش بیاید، رابطه سالمی نمی باشد.
در مطالعاتی که تقریباً بین ۸۰۰ دانشجو در یکی از دانشگاههای آمریکا انجام شده، میبینیم که ۲۵ درصد دختران از همباشی یکشبه راضی بودهاند در حالی که تعداد پسرها خیلی بیشتر و در واقع ۵۰% بوده است. وقتی آن دختر، صبح از خواب بیدار میشود، احساس افسردگی و نارضایتی میکند. احساس میکند که اعتماد به نفسش پایین آمده. احساس توانمندی نمیکند. رابطه بدن یا رابطه سکس یا رابطه عاطفی باید بتواند منجر به شادمانی شود.
در تحقیق دیگری، در دانشگاه نیویورک که از ۳۷۱ دانشجوی کالج در مورد روابط جنسیشان پرسیدهاند، نتیجه گرفتند که این نوع روابط تأثیر مثبتی داشته است. در این تحقیق آمده است: انگیزه برقرای ارتباط یکشبه در این که آدم احساس مثبتی داشته باشد یا اینکه منجر به افسردگی بشود، به شخصیت آدم ها و فشارهای اجتماعی بستگی دارد. بیشتر کسانی که احساس شادی میکردند، در واقع فقط و فقط به قصد برطرف شدن نیاز جنسیشان این رابطه را برقرار کردهاند و به همین دلیل وقتی که نیاز برطرف شده، احساس خوبی هم داشتهاند ولی بیشتر کسانی که افسردگی گرفته بودند دقیقا این نگاه را به رابطه یکشبه نداشتند. خیلی از آنها فکر میکردند که رابطه یکشبه یا رابطه مبتنی بر س ک س، میتواند به رابطه جدیتری برسد. یا مثلاً در حالتی که افسردگی داشتند یا ناراحت بودهاند تن به چنین رابطهای دادهاند و این تشدیدش میکند.
تحقیق دیگری هم در نروژ صورت گرفته که نشان میداد زنان از رابطه رضایت کمتری دارند ولی این رضایت کمتر داشتن، نه به دلیل این بود که نگران باردار شدن باشند نه نگران بیماری گرفتن یا حتی حس شرم، بلکه دلیلش این بود که آن طوری که میخواستند لذت جنسی نبردند.
رابطه جنسی را باید در بستر فضای اجتماعی و بافتی آن جامعه دید. من وقتی دارم کلاً همباشی یکشبه را برای زنان ناتوانمندساز تعریف میکنم به دلیل دوره تاریخی جنسی است که جامعه ایران دارد در آن زندگی میکند که بسیار شبیه دوره تاریخی دهه پنجاه جامعه آمریکایی است.
در جوامع غربی، رفتارهای سنتی و محافظهکارانه در دهه پنجاه، به سوی یک انقلاب جنسی که در دهه هشتاد به اوج خودش میرسد، حرکت کرد. این نوع رفتارها مثل همباشی یکشبه و طغیانهای جنسی که ما اکنون میبینیم، در دخترهای جوان، بیشتر از پسرها وجود دارد. جامعه ایرانی خیلی شبیه آن موقع است. ما نباید جامعه اکنون ایران و همباشی یکشبه یک دختر ایرانی را با یک دختر نروژی یا نیویورکی مقایسه کنیم.
جامعه ایران از نظر جنسی ملتهب و آشفته است، به دلیل اینکه، تمام سنتهای گذشته را کنار میزند و از طرفی به خاطر بسته بودن جامعه یا آن مقاومت سنت که وجود دارد نتوانسته خودش را به یک تعادل برساند. دخترها این وسط بیشتر قربانی این آشفتگی جنسی خواهند بود تا پسرها. همان طور که در جامعه آمریکا دیدیم، دخترها بیشتر دچار صدمه شدهاند. سلامت باروری، کنترل بدن از نظر بهداشت جنسی، تمام اینها چیزهایی است که آن موقع در جامعه آمریکا ناشناخته بود و ما میبینیم که اکنون در جامعه ایران ناشناخته است.
در جامعه ای مثل سوئد از نوجوانی به مردم آموزش جنسی میدهند. آنها یاد میگیرند که چطور همیشه، حتی زنها با خودشان کاندوم داشته باشند، حتی اگر آن آقا نداشت. موضوع همان کلیشهها و تابوهاست که وجود دارد، اگر ما سعی کنیم در مورد این مسائل صحبت کنیم و زنها را با هویت جنسیشان آشنا کنیم و با این منطق که هیچ لزومی ندارد یک زن حتماً عاشق شود و حتما یک بار عاطفی در زندگیاش داشته باشد که بتواند رابطه جنسی برقرار کند.
در مطالعات که نگاه میکنیم، میبینیم که تمام همباشیهای یکشبه در دانشجویان یا بچههای محصل اتفاق میافتد، یعنی هر چه سن بالاتر میرود که نیاز به طراحی و برنامهریزی کردن در شخص رشد بیشتری میکند، میبینیم که رابطههای یکشبه از بین میرود. یک دختری که در جامعه نروژی یا آمریکایی رشد کرده، موقعی که به پارتی میرود آن رفتاری را نمیکند که یک دختر ایرانی میکند. به خاطر اینکه کلی آموزش دیده که چهطوری مواجه شود.
در جامعه ایرانی، دختران طوری بار نمیآیند که اعتماد به نفس داشته باشند و پسرها با یک اعتماد به نفس بالا بار میآیند. وقتی که سطح اعتماد به نفس و رابطه قدرت بین زن و مرد نابرابر است، در یک رابطه همباشی یکشبه، آن رابطه قدرتی که بین زن و مرد برقرار میشود رابطه نامتعادلی است و در نتیجه احساس ناتوانمندی را بازتولید میکند.
در جوامع غربی، اطلاعات نسبت به مسائل جنسی بالاتر است، بحثی مثل بکارت و رابطه جنسی پیش از ازدواج تقریبا حذف شده است. در این جوامع، زنی که برای ارضای نیاز جنسیش وارد یک رابطه میشود (رابطه ای یکشب یا کوتاهمدت یا حتی لحظهای)، مسلما اعتماد به نفس بالایی دارد و رابطه قدرت زن و مرد برابر است.
راه حل این موضوع بالا بردن آگاهی افراد است.
برچسب : نویسنده : جمشید رضایی بازدید : 239