اختلال وسواس و درمان آن

ساخت وبلاگ

ابتلا به بیماری وسواسی-جبری به چه معنی است؟

محسن: « ساعت ها وقت صرف ضد عفونی کردن تمام سطوح منزلم می کنم تا جلوی میکروب ها را بگیرم.  روزانه به دفعات مکرر دست هایم را می شویم. سعی می کنم از خانه بیرون نروم. وقتی همسر و فرزندانم  به منزل باز می گردند، از انها می خواهم کاملاً توضیح دهند، چه مکان هایی رفته اند. همچنین آنها را وادار می کنم، تمام لباس هایشان را عوض کرده و بطور کامل خود را بشورند. بخشی از درونم می گوید این نگرانی ها احمقانه اند. خانواده من از این وضع به تنگ آمده اند. اما این مشکل آنچنان طولانی شده است که دیگر نمی توانم آنرا متوقف کنم.»

سارا: « تمام روز من صرف این می شود که هیچ اشکالی پیش نیاید. هر روز صبح یک ساعت وقت صرف می کنم تا از خانه خارج شوم چرا که هرگز مطمئن نیستم آیا تمام دستگاه های برقی مانند اجاق را خاموش کرده ام یا تمام پنجره ها را قفل کرده ام. سپس اجاق گاز را برای اطمینان از خاموش بودن پنج بار کنترل می کنم، اما اگر هنوز احساس خوبی نداشته باشم مجبور خواهم بود تمام کارها را از نو انجام دهم. در پایان از همسرم می خواهم تمام این موارد را بخاطر من دوباره انجام دهد. در سرکار همیشه از کارم عقب هستم چون هر چیز را چند بار تکرار می کنم، تا مطمئن شوم اشتباهی مرتکب نشده ام. اگر مکررا چک نکنم، دچار اضطراب غیر قابل تحملی می شوم. می دانم مسخره است، اما فکر می کنم اگر اتفاق بدی بیفتد من بخاطر آن سرزنش خواهم شد.»

رضا : « من از اینکه به دختر نوزادم آسیبی برسانم می ترسم و نگرانم. می دانم که این را نمی خواهم اما افکار ناخوشایند بطور مداوم به مغزم هجوم می آورند. خودم را در حالیکه کنترل خود را از دست داده و با یک چاقو به او حمله کرده ام، مجسم می کنم. تنها راه خلاصی از این افکار را دعا خواندن و متعاقباً یک اندیشه خوش‌ آیند مانند «می دانم او را بسیار دوست دارم» می دانم. بدین وسیله کمی احساس بهتری می کنم و این تا بار بعدی است که این افکار ترسناک دوباره به سرم هجوم می آورند. تمام اشیاء تیز و چاقوها را در خانه ام پنهان کرده ام. به خودم می گویم تو مادر خیلی بدی هستی که این افکار را داری. فکر می کنم دارم دیوانه می شوم.»

وسواس و اجبار

بیماری وسواسی-جبری سه بخش اصلی دارد:

  1. افکاری که شما را بیمناک می کنند (وسواس ها)
  2. اضطرابی که شما احساس می کنید.
  3. اعمالی که انجام می دهید تا اضطرابتان کاهش یابد (اعمال جبری)

آنچه شما می اندیشید (وسواس ها)

  1. اندیشه ها:‌ کلمات، جملات کوتاهی که ناخوشایند، تکان دهنده یا کفر آمیز هستند. سعی می کنید به آنها فکر نکنید، اما آنها از ذهنتان دور نمی شوند. شما نگرانید که احتمالاً بوسیله میکروب ها، خاک، HIV یا سرطان آلوده شوید. یا فردی بخاطر بی احتیاطی شما آسیب ببیند.
  2. تصاویر ذهنی:  تصاویری که نشان می دهند، اعضای خانواده شما از بین رفته اند یا خودتان در حال انجام عملی خشن یا تعرض جنسی هستید که کاملاً دور از منش شماست، از جمله تجاوز جنسی به دیگری یا خیانت به شریک زندگی.
  3. تردیدها: شما ساعت ها با خود فکر می کنید که ممکن است باعث تصادف یا بد اقبالی برای فردی شده باشید. ممکن است نگران این باشید که با اتومبیل تان با فردی تصادف کرده یا در و پنجره منزلتان را قفل نکرده باشید.
  4. نشخوار های ذهنی: شما دائم با خود در مورد انجام دادن یا ندادن یک کار کلنجار می روید، در نتیجه نمی توانید ساده ترین تصمیم را بگیرید.
  5. کمال گرایی: اگر امور کاملاً بدرستی به جا آورده نشوند، در جای خود یا در مکان درست خود نباشند، مثلاً اگر کتاب ها بطور دقیق در قفسه کتاب چیده نشده باشند رنجیده می شوید. در حالی که دیگران (در شرایط مشابه) رنجیده و ناراحت نمی شوند.

اضطرابی که احساس می کنید:

  • احساس ناراحتی، اضطراب، ترس، گناه، نگرانی یا افسردگی می کنید.
  • چنانچه عمل تکراری خود را انجام دهید، احساس بهتری می کنید. اما این احساس ماندگار نیست.

آنچه شما انجام می دهید (اقدامات تکراری-اجباری):

  1. اصلاح افکار وسواسی: در مورد افکار خنثی کننده، همچون شمارش، دعا خواندن یا تکرار یک کلمه بخصوص فکر می کنید. حس می شود این افکار از وقوع اتفاقات بد پیشگیری می کند. همچنین می تواند راهی برای رهایی از افکار یا تصاویر ناخوشایندی باشد که شما را آزار می دهد.
  2. تکرار اعمال: دست تان را مرتب می شویید، کارها را خیلی به آهستگی و به دقت انجام می دهید. احتمالاً اشیاء را بصورت خاصی می چینید.
  3. چک کردن: بدن خودتان را برای آلودگی، لوازم برقی را برای خاموش بودن، قفل های منزل را برای بسته بودن یا مسیر خودتان را برای امن بودن چک می کنید.
  4. اجتناب: از هر چیزی که یادآور افکار نگران کننده هستند، دوری می کنید. شما از لمس اشیاء خاصی، رفتن به مکان های خاص،‌ انجام امور خطیر و مسئولیت، دوری می کنید. بعنوان مثال شما از آشپزخانه به سبب آنکه ممکن است چاقوی تیز در آن بیابید دوری می کنید. وسایل بی مصرف و از کار افتاده را انبار می کنید. شما نمی توانید هیچ چیز را دور بریزید.
  5. اطمینان بخشی: بطور مداوم از دیگران می خواهید به شما بگویند، همه چیز رو به راه است.

شیوع بیماری وسواسی جبری:

حدوداً از هر ۵۰ نفر یک نفر در برهه‌ای از طول عمر خود مبتلا به بیماری وسواسی جبری می شود. میزان شیوع بین مردان و زنان یکسان است. از مبتلایان مشهور می توان به چارلز داروین اشاره کرد.

اصطلاح جبری وسواسی گاهی برای افرادی که قمار می کنند، الکل مصرف می کنند، مواد مصرف می کنند یا حتی بیش از حد ورزش می کنند، استفاده می شود. در صورتی که این رفتارها می توانند لذت آور باشند. امور جبری هرگز لذت بخش نیستند. آنها همواره بعنوان یک عمل ناخوشایند یا رنج آور حس می شوند.

اختلال وسواسی جبری شدید ممکن است فعالیت کاری منظم،‌ مشارکت در زندگی خانوادگی یا حتی سر کردن با خانواده تان را ناممکن سازد.

سایر اختلال های مشابه بیماری وسواسی جبری :

  • اختلال بد شکل انگاری جسمی: شما باور دارید که بخشی از صورت یا بدنتان شکلی نامناسب داشته و ساعت ها مقابل آینده وقت صرف می کنید. شما حتی ممکن است، دیگر میان جمع نروید.
  • اختلال مو کنی: یک نیاز غیر قابل اجتناب به کندن موی سر و ابروها (Trichotillomania).
  • اختلال خود بیمار پنداری: ترس از ابتلا به یک بیماری جسمی شدید مانند سرطان .
  • سندروم تورت : یک عارضه عصبی است که به وسیله ترکیبی از حرکات و صداهایِ ناخواسته که به آن‌ها تیک(Tic) می‌گویند، توصیف می‌شود. این افراد اغلب بیماری وسواسی جبری نیز دارند.
  • اختلال اوتیسم (Autism) یا سندروم آسپرگر (Asperger): این افراد، ممکن است مبتلا به بیماری وسواسی جبری باشند. چرا که آنها دوست دارند هیچ چیز تغییر نکند. آنها دوست دارند، مکرراً کارها را انجام دهند که کمک می کند، کمتر مضطرب شوند.

بیماری وسواسی جبری چگونه آغاز می گردد؟

بسیاری از کودکان که وسواس خفیف دارند، ممکن است اسباب بازی هایشان را بطور خیلی دقیق بچینند یا از قدم گذاشتن روی ترک پیاده رو پرهیز کنند. این وضعیت معمولاً با بالاتر رفتن سن ناپدید می شود،‌ بیماری وسواسی جبری بزرگسالان در سنین ۱۲-۱۳ سالگی و اوایل دهه دوم زندگیشان بروز می کند. مبتلایان معمولاً تا سالها بعد از ابتلا بدنبال درمان آنها نمی روند.

سیر اختلال وسواس :

بسیاری افراد با اختلال وسواسی جبری خفیف، بدون درمان بهبود می یابند اما بهبود خود بخود، با OCD متوسط تا شدید دیده نمی شود. ممکن است دوره های زمانی باشند که به نظر برسند علائم ناپدید شده اند. برخی علائم به آهستگی بدتر می شود و برخی دیگر، وقتی شدید می شوند که افراد زیر فشار روحی یا افسرده باشند.

سبب شناسی OCD 

  1. ژنها: OCD (اختلال وسواسی جبری) گاهی اوقات ‌‌‌‌ارثی است. بنابراین می تواند در نسل های مختلف یک خانواده دیده شود.
  2. محیط پر استرس: اتفاقات استرس زای زندگی، عامل حدود یک سوم وسواس ها هستند.
  3. تغییرات زندگی: مواردی که فرد بطور ناگهانی  مجبور به افزایش مسئولیتش می شود مانند بلوغ،‌ تولد بچه یا شغل جدید.
  4. تغییرات مغزی: محققان معتقدند اگر شما علائم OCD را بیشتر از یک زمان کوتاه داشته باشید، عدم تعادل یک ماده شیمیایی به نام سروتونین (SHT) در مغز ایجاد می شود.
  5. شخصیت: اگر شما فردی منظم، دقیق، برنامه ریز و با استانداردهای بالا هستید، بیشتر در معرض ابتلا به OCD هستید. این صفات بطور طبیعی مفیدند، اما چنانچه افراطی شوند ممکن است به سمت OCD سوق یابند.
  6. روش های تفکر: تقریباً همه ما گاهی افکار بسیار مضطرب کننده داریم. چه می شد اگر زیر ماشین برویم یا به فرزند خود آسیب بزنیم. اغلب ما این افکار را سریعاً از سر خود دور می کنیم و روال عادی زندگی خود را پیش می گیریم. اما چنانچه شما بخصوص استانداردهای بالای اخلاقی و مسئولیتی داشته باشید ممکن است احساس کنید حتی داشتن این افکار وحشتناک است. بنابراین احتمال بالاتری وجود دارد که منتظر بازگشت آنها باشید، که این به نوبه خود بازگشت آنها را محتمل تر می کند.

چه عاملی باعث ادامه OCD می شود؟

 تعجب آور اینکه برخی راه هایی که شما از طریق آنها سعی در کمک به خودتان دارید در واقع به تدوام اختلال کمک می کند.

  • تلاش در بیرون راندن افکار از ذهنتان: این کار معمولاً باعث می شود افکار بازگردند. یک دقیقه سعی کنید به یک فیل صورتی فکر نکنید. شما احتمالاً متوجه می شوید، مشکل است به چیز دیگری فکر کنید.
  • اعمال تکراری: چک کردن، اجتناب و تایید خواستن از دیگران باعث می شود برای مدت کوتاهی اضطرابتان کمتر شود. بخصوص اگر حس کنید این می تواند از بروز حادثه ای بد و ناخوشایند جلوگیری کند، اما هر بار که شما اینگونه عمل می کنید، باور خود که آنها از وقوع حوادث بعد جلوگیری می کنند را قدرت می بخشید و بنابراین شما فشار بیشتری برای انجام آنها حس می کنید.
  • اندیشیدن به افکار خنثی کننده: شما زمان زیادی صرف اصلاح افکار مضطرب کننده با فکر دیگری مثل شمارش تا ده یا تصویر خوشایند می کنید، سپس متوقف شده و منتظر می مانید تا اضطراب از بین برود.

افکار وسواسی

درمان اختلال وسواس فکری – عملی :

خود یاری

  1. خود را در معرض افکار مشکل زا قرار دهید، ممکن است به نظر عجیب برسد اما این یک راه کنترل بیشتر این افکار است. آنها را ضبط کرده و دوباره به آن گوش دهید، یا از آنها یادداشت بردارید و دوباره آنها را بخوانید. لازم است این کار را بطور منظم و روزانه یک ساعت انجام دهید تا وقتی که اضطرابتان کاهش یابد.
  2. در مقابل رفتار جبری مقاومت کنید، نه افکار وسواسی.
  3. برای کاهش اضطراب خود الکل مصرف نکنید.

درمان رفتاری شناختی (CBT)

دو نوع درمان رفتاری شناختی برای درمان بیماری وسواسی جبری وجود دارد: مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی(ERP) و درمان شناختی.
 
الف) ERP(مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی)

این روشی برای توقف تقویت رفتارهای جبری و اضطراب های ماست. ما می دانیم اگر شما به مدت طولانی در یک موقعیت استرس زا باقی بمانید بتدریج به آن عادت کرده، اضطراب شما از بین می رود. بنابراین شما با موقعیتی که از ان هراس دارید رو در رو می شوید، اما در عین حال انجام امور جبری تکراری مانند چک کردن مداوم یا تمیز کردن (پیشگیری از پاسخ عملی) را متوقف می کنید و منتظر می شوید تا اضطراب از شما دور شود.

معمولا بهتر است این کار را قدم به قدم انجام دهید.

  1. فهرستی از تمام چیزهایی که در حال حاضر از آنها می ترسید یا اجتناب می کنید را تهیه کنید.
  2. تمام موقعیت ها یا افکاری که کمتر از همه شما را می ترسانند را در انتهای فهرست قرار دهید و بدترین ها را در ابتدای آن.
  3. سپس از انتها شروع کرده و به سمت ابتدای فهرست بیایید و سعی کنید یک به یک به حل آنها بپردازید. به مورد بعدی صعود نکنید مگر انکه به قبلی به طور کامل چیره شده باشید.این کار باید روزانه و لا اقل یکی دو هفته انجام پذیرد. هر بار لازم است شما این کار را تا وقتی انجام دهید که مدت زمان اضطرابتان را به کمتر از نصف زمانی که در بدترین حالت طول می کشد کاهش دهید.
  4. ثبت مقیاسی از اینکه اضطرابتان هر ۵ دقیقه به چه میزان است (مثلا صفر برای بدون ترس تا ۱٠ برای ترس شدید). خواهید دید احساس ترس چطور افزایش یافته و بعد کاهش می یابد.

شما می توانید برخی مراحل را با درمانگر خود تمرین کنید، ولی اکثر اوقات بایستی این کار را در محیطی که در آن احساس راحتی می کنید و به تنهایی انجام دهید. 

مهم است به یاد داشته باشید که شما نیاز ندارید از تمام اضطرابتان خلاصی یابید. به یاد داشته باشید که اضطرابتان:

  1. ناخوشایند است اما لطمه ای به شما نخواهد زد.
  2. در نهایت از بین خواهد رفت.
  3. با تمرین مواجهه، ساده تر خواهد شد.

یک مثال: لیلا نمی توانست بموقع منزل را ترک کند. چرا که مجبور بود موارد متعددی را در منزل چک کند. او نگران بود خانه اش دچار حریق شود یا مورد سرقت قرار گیرد، اگر ۵ بار موارد مشخصی را چک نکند. او فهرستی از آنچه چک می کرد را تهیه کرد که شروعش با راحت ترین مواردی بود که می شد رفع کرد، فهرست او شبیه به این بود: ۱– اجاق (کمترین مایه نگرانی) ۲– کتری ۳– شومینه گازی ۴– پنجره ها ۵– درها (بیشترین مایه نگرانی) .

او با قدم اول شروع کرد، بجای اطمینان از خاموش بودن اجاق به دفعات متعدد، تنها یکبار آن را چک کرد (مواجهه). در ابتدا بسیار مضطرب بود و خود را از بازگشت به تکرار اعمال جبری باز می داشت، او توافق کرد از همسرش نخواهد تا همه چیز را چک کند و همچنین از او نخواهد تا او را مطمئن سازد خانه امن است (پیشگیری از پاسخ عملی). ترس او بتدریج طی دو هفته کاهش یافت. سپس به قدم بعدی پرداخت (کتری) و الی‌ آخر. نهایتا او قادر شد خانه را بدون هیچ یک از اقدامات تکراری ترک کند و به موقع سر کار خود حاضر شود.

ب) شناخت درمانی

یک روش درمانی است که به شما کمک می کند به جای تلاش برای خلاصی از افکار مزاحم، عکس العملتان را به آنها تغییر دهید. این روش بیشتر برای افکار وسواسی، مفید است. این روش می تواند به روش مواجهه و پیشگیری از اقدام عملی (ERP)  اضافه شود تا به غلبه بر OCD کمک کند.

افکار غیر منطقی خود آیند :

  1. اهمیت بیش از حد به افکار خود.
  2. برآورد بیش از حد امکان وقوع حوادث ناگوار.
  3. احساس مسئولیت به دلیل وقوع حوادث ناگوار، حتی اگر آنها خارج از کنترل شما باشند.
  4. سعی در خلاصی از تمام خطرات موجود در زندگی کسانی که به آنها عشق می ورزید.

شناخت درمانی به شما کمک می کند تا چشم انداز متفاوتی کسب کنید. همگی ما گاهی افکار عجیب داریم اما اینها فقط افکار هستند آنها به این معنی نیست که شما فرد بدی هستید یا اینکه اتفاقات ناگواری در پیش هستند. سعی در خلاصی از این افکار فایده ای نخواهند داشت. در حضور آنها راحت باشید و با آنها فقط با کنجکاوی مختصری برخورد کنید. اگر افکار بیشتری به مغزتان هجوم آوردند مقاومت نکنید و اجازه دهید باشند و در مورد آنها هم مثل افکار موجود قبلی رفتار کنید. به افکار به صورت منفرد توجه کنید.

از خود این سوالات را بپرسید : 

  • چه مدرکی به نفع و بر علیه واقعی بودن این فکر وجود دارد؟
  • این تفکر چقدر مفید است؟ چه راه دیگری برای دیدن این فکر وجود دارد؟
  • بهترین، مهمترین و واقعی ترین نتیجه کدام است؟

یک درمانگر شناختی به شما کمک خواهد کرد تا تصمیم بگیرید کدام یک از افکارتان را تغییر دهید، تا افکار تازه ای را بنا سازید.

درمان دارویی

داروهای ضد افسردگی SSRI (مهارکننده های انتخابی گیرنده های سروتونین) ممکن است در کاهش وسواس ها و اعمال جبری موثر باشند. حتی اگر شما افسرده نباشید آنها می توانند به تنهایی یا همراه با درمان شناختی رفتاری(CBT) برای OCD متوسط یا شدید استفاده شوند. چنانچه درمان با SSRI به مدت سه ماه تاثیر درمانی نداشت،‌ قدم بعدی تغییر دارو به یک SSRI دیگر یا دارویی به نام کلومیپرامین (clomipiramine) و یا فلووکسامین است.

این روشهای درمانی چقدر موثر هستند؟

درمان ERP :

حدود سه نفر از چهار نفر، با ERP (مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی)، تا حد زیادی درمان می شوند. اما حدود یک نفر از چهار نفر از دریافت روش مواجهه و پیشگیری از پاسخ عملی (ERP) سرباز می زند یا اینکه آنرا تکمیل نمی کنند. آنها ممکن است بیش از حد هراسناک یا آشفته باشند تا آنرا انجام دهند.

درمان دارویی:

حدود شش نفر از ده نفر با درمان دارویی بهبود می یابند. به طور متوسط، علائم فرد به نصف تقلیل می یابد. متاسفانه نیمی از کسانی که درمان دارویی را قطع می کنند، دوباره علائم بیماری را بعد از چند ماه نشان می دهند. چنانچه درمان دارویی با درمان رفتاری شناختی (CBT) همراه گردد، نتیجه مطلوبی می دهد.

بهترین روش درمانی :

مواجهه درمانی (ERP) در موارد خفیف می تواند بدون کمک یک کارشناس صورت گیرد. روشی مؤثر بوده و ‌در عین حال هیچ اثر جانبی بجز اضطراب ندارد. از سوی دیگر این روش عزم و اراده و تلاش بسیاری می طلبد و همچنین با مقداری اضطراب افزوده برای مدت کوتاهی همراه خواهد بود. اگر شما OCD خفیف دارید، CBT تنها برایتان کافی خواهد بود. CBT و درمان دارویی احتمالاً به طور یکسان موثرند. اگر شما OCD متوسط تا شدید دارید می توانید، CBT (تا ۲۰ ساعت مصاحبه با یک درمانگر) یا درمان دارویی (برای ۲۴ هفته) را انتخاب کنید. اگر بهتر نشدید، باید هر دو روش درمانی را همزمان بکار ببرید.

درمان دارویی تنها زمانی که OCD شما خفیف نبوده و شما نمی توانید اضطراب ناشی از مواجهه درمانی (ERP) را تحمل کنید، یک گزینه به حساب می آید. این روش برای حدود ۶٠ درصد افراد مؤثر است اما احتمال بیشتری برای بازگشت OCD در آینده وجود دارد.

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • خوب ()

  • بی فایده ()

  • متوسط ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

همیار وردپرس...
ما را در سایت همیار وردپرس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : جمشید رضایی بازدید : 126 تاريخ : يکشنبه 23 مهر 1396 ساعت: 23:49

خبرنامه