تله زندگی رهاشدگی

ساخت وبلاگ

این باور عمیقا در ذهن شما ریشه دوانده است که افراد مهم زندگی تان را دیر یا زود از دست خواهید داد و تا آخر عمر از نظر عاطفی تنها خواهید ماند. اگر افراد مهم زندگی تان بمیرند یا شما را تنها بگذارند باز هم این احساس یقه شما را رها نخواهد کرد و انتظار دارید دیگران شما را به حال خود رها کنند. باور نمی کنید کسانی را که موقتا از شما دور شده اند، دوباره ببینید. احساس می کنید انگار تقدیر شما را با تنهایی و بی پناهی رقم زده اند.

تله زندگی رهاشدگی معمولا زمانی شکل می گیرد که شما هنوز زبان باز نکرده اید و در مرحله پیش کلامی به سر می برید. در اغلب موارد، تله زندگی رها شدگی قبل از اینکه کودک بتواند از کلمات برای برقراری ارتباط استفاده کنند، در ذهن او شکل می گیرد. به همین دلیل افرادی که در دام این تله زندگی گیر افتاده اند حتی در دوران بزرگسالی نیز تجارب مربوط به شکل گیری این تله زندگی را به یاد نمی آورند. بنابراین افراد معمولا این تله زندگی را در قالب چنین جملاتی به زبان می آورند : “من همیشه تنها هستم، هیچ کس مرا دوست ندارد. از تنهایی می ترسم.”

به دلیل اینکه تله زندگی رهاشدگی در اوایل رشد کودک شکل گرفته است از قدرت و نفوذ عاطفی زیادی برخوردار است. افرادی که در دام این تله زندگی گرفتار شده اند در برابر جدایی های کوتاه مدت مانند کودکی واکنش نشان می دهند که در مرکز خرید شلوغ، والدینش را گم کرده است. تله زندگی رها شدگی اصولا در روابط صمیمی فعال می شود. این تله زندگی در روابط سطحی مداخله نمی کنند و اثری برجای نمی گذارد. با این حال بایستی به این نکته مهم دقت کرد که جدایی هایی که باعث فعال سازی تله زندگی رها شدگی می شوند، لزوما نباید جدایی های فیزیکی باشند.

این تله زندگی باعث می شود نسبت به هر گونه علامت ترک شدن و رها شدگی، حساس شوید و حرف های دیگران را با قصد و نیت، تعبیر و تفسیر کنید. مهم ترین عوامل فعال ساز تله زندگی رها شدگی، جدایی های کوتاه مدت و فقدان ها (مرگ و طلاق) هستند. اما با این حال ممکن است این تله زندگی نسبت به عوامل زیادی حساسیت پیدا کرده باشد .

شما که در دام این تله زندگی افتاده اید اغلب از لحاظ عاطفی احساس می کنید به حال خود رها شده اید. ممکن است همسرتان یا نامزدتان موقتا حواسش به شما نباشد، سرد و بی عاطفه با شما سلام و علیک کند یا بخواهد بدون شما وقتش را بگذارند. یکی از این عوامل کافی است تا شما برآشفته شوید. به دنبال این آشفتگی، طرف مقابل نیز در برابر شما بیکار نمی نشیند. ممکن است کاری کنید که طرف مقابل، شما را تنها بگذارد یا دست به سرتان کند.

تله زندگی رهاشدگی

چرخه ی رهاشدگی

وقتی که تله زندگی رهاشدگی (Abandonment) فعال می شود به گونه ای وقایع را پیش می برد که جدایی به عنوان نتیجه ی نهایی نمایشنامه رقم بخورد. تجربه جدایی در ذات خود هیجان برانگیز و طاقت فرساست. اما ابعاد این پدیده با احساس هایی نظیر ترس، سوگواری و خشم پیچیده تر می شود. چرخه رها شدگی مملو از احساس هاس متناقض و تحمل ناپذیر است. اگر در دام این تله ی زندگی افتاده باشید کاملا به این احساس ها آشنا هستید.

وقتی که تجربه ی رها شدن برای شما پیش می آید ابتدا احساس وحشت بر شما مستولی می شود. گو اینکه کودکی هستید که در مرکز خرید، مادرش را گم کرده است و با ترس، وحشت، سردرگمی، نگرانی و گریه به دنبال مادرتان هستید. به شدت آشفته اید. نمی دانید مادرتان کجاست و در بین جمعیت با احساس ترس و وحشت دست به گریبان هستید. اضطراب شما دم به دم بر وحشت شما می افزاید و این حالت در کسانی که تجربه ی رها شدگی را را با گوشت و پوست خود لمس کرده اند ممکن است ساعت ها یا حتی روزها دست از سرشان بر ندارد.

اما اگر نتوانید سر اضطراب را بر بالین بگذارید و با آن مقابله کنید، به تدریج کاسه صبرتان لبریز می شود. سرانجام این احساس کاهش می یابد و بایستی طعم تلخ شکست در رابطه را بپذیرید. سپس برای تنهایی خود دچار سوگ و غم شدید خواهید شد. چنان زانوی غم بغل می گیرید که گویی هیچ گاه طرف مقابل را نخواهید دید. این سوگ می تواند موجب پدیدآیی افسردگی شود.

اگر فردی که شما را ترک کرده به هر دلیل برگردد از دست او عصبانی خواهید شد به دو دلیل:

الف) چرا شما را تنها گذاشته است؟

ب) چرا اینقدر به طرف مقابل نیازمند هستید؟

دو نوع رهاشدگی

دو نوع رهاشدگی وجود دارد که هرکدام از آنها به دلیل شرایط خاصی در دوران کودکی شکل می گیرند. اگر محیط اولیه در دوران کودکی سخت حمایتگر باشد و کودک با هیچ چالشی در زندگی مواجه نشود، رهاشدگی مبتنی بر وابستگی در ذهن کودک شکل می گیرد. چنین محیطی بستری برای شکل گیری طرح واره های رها شدگی و وابستگی است. اگر محیط اولیه در دوران کودکی از لحاظ هیجانی کاملا بی ثبات باشد و کودک به هیچ عنوان رنگ ثبات و امنیت را نبیند، در ذهنش رهاشدگی مبتنی بر بی ثباتی یا فقدان نقش خواهد بست.

  1. رها شدگی مبتنی بر وابستگی
  2. رها شدگی مبتنی بر بی ثباتی یا فقدان

وجود طرح واره وابستگی بدون طرح واره رها شدگی، پدیده ای نامتداول است. افرادی که در دام تله ی زندگی وابستگی افتاده اند اعتقاد راسخ دارند که نمی توانند به تنهایی از پس زندگی برآیند و زنده بمانند. آنها به فردی قوی و مستقل نیاز دارند که در انجام کارهای روزمره بتواند گره از مشکلاتشان باز کند. 

آبشخورهای این طرح واره را بایستی در روابط عاطفی ناپایدار دوران کودکی با افراد مهم زندگی (پدر، مادر، خواهر، برادر و دوستان صمیمی) جست و جو کرد.

اگر در زندگی خود روابط بی ثباتی را تجربه کرده باشید، احتمالا به افرادی دلبسته شده اید و سپس انها را از دست داده اید. شما نمی توانید جدایی از کسانی را که دوست شان دارید، تحمل کنید به این دلیل که بدون آنها زندگی شما برهوتی بدون احساس می شود. احساس تعلق خاطر به دیگران بخش جدایی ناپذیر زندگی انسان است. وقتی که این پیوندهای انسانی و عاطفی از هم می گسلد شما به برهوت پوچی و نیستی پرت خواهید شد.

شما برای تسکین یابی به دیگران نیاز دارید. در رها شدگی مبتنی بر وابستگی شما به افرادی نیازمندید که مثل یک والد، نیازهای دوران کودکی شما را برآورده سازند. به عبارتی شما در جستجوی فردی مستقل، کمک یار و هدایت گر می گردید.

افراد وابسته در دوروبرشان تعداد زیادی یاور و راهنما دارند که آنها را جایگزین کسانی کرده اند که در زندگی اولیه کمک شان نکرده اند. آنها به جای افراد مهم زندگی که نتوانسته اند به کمک شان اعتماد کنند، در جستجوی افراد در دسترس هستند که بتوانند به انها تکیه کنند. این افراد دائم به دنبال افراد جدیدی می گردند و بلافاصله به آنها وابسته می شوند. افراد وابسته تاب تحمل تنهایی ندارند. از همین رو افراد زیادی دوروبر افراد وابسته وجود دارد. اکثر افراد وابسته این استعداد را دارند که افرادی را بیابند که وظیفه ی مراقبت از خودشان را بر دوش آنها بگذارند. این افراد نمی توانند تنهایی را تحمل کنند و برای رهایی از این احساس تنهایی دست به دامن روابطی ناپایدار می شوند.

افرادی که رها شدگی مبتنی بر بی ثباتی دارند می توانند به مدت زیادی تنها بمانند. آنها وارد روابط صمیمی نمی شوند برای اینکه می ترسند دوباره صدمه ببینند. آنها در حال حاضر با تنهایی خود می سوزند و می سازند(مثل دوران کودکی شان)، ولی می دانند که می توانند به زندگی مستقل ادامه بدهند و این مساله برای انها دردسر درست نمی کند. آنها تنهایی را بخش جدایی ناپذیر فقدان می نگرند. انها می دانند که این روند برایشان آشناست: برقراری رابطه، فقدان، بازگشت مجدد احساس تنهایی و بی کسی. این چرخه دائم در زندگی این افراد تکرار می شود.

منبع: زندگی خود را دوباره بیافرینید / جفری یانگ / مترجم: حسن حمیدپور .

نظر شما در مورد این نوشته چیست؟

  • خوب ()

  • بی فایده ()

  • متوسط ()

  • عالی ()

مطالب مرتبط :

همیار وردپرس...
ما را در سایت همیار وردپرس دنبال می کنید

برچسب : زندگی,رهاشدگی, نویسنده : جمشید رضایی بازدید : 247 تاريخ : جمعه 31 شهريور 1396 ساعت: 16:38

خبرنامه